۱۳۹۷ شهریور ۲۴, شنبه

نامه سرگشاده پیام شکیبا در واکنش به اعدام سه زندانی سیاسی؛ بیچاره شب‌پرستانی که از پیکرهای بی جان آن‌ها نیز می‌ترسند

پیام شکیبا زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در واکنش به اعدام “رامین حسین پناهی”، “لقمان مرادی” و “زانیار مرادی” که روز شنبه ۱۷ شهریورماه در یک روند پرابهام حقوقی و علیرغم اعتراضات بن‌الملی در محل نامعلومی در استان تهران اجرا شد، در باب اجرای حکم همبندانش نامه‌ای سرگشاده نوشته. او در قسمتی از این نامه می گوید “در خودم فرو رفتم، یعنی دیگر صدای خنده‌های زانیار را نمی‌شنوم؟! مگر می‌شود که دیگر سر به سر لقمان نگذارم؟! مگر می‌شود اتاق زانیار و لقمان را خالی ببینم و… بی اختیار به سمت اتاق زانیار رفتم. بر روی صندلی وی نشستم. لباس‌هایش را بو می‌کردم و وسایلش را نگاه می‌کردم. قامت رعنا و خنده‌هایش جلوی چشمانم بود و در دل فریاد می‌زدم زانیار، لقمان کجا رفتید؟ چرا ما را تنها گذاشتید؟حالا ما بدون شما چکار کنیم؟… هنگامی که نگاه خیره‌ام به سه تار دست ساز زانیار که از چوب جعبه‌های میوه ساخته بود افتاد بغضم ترکید و زار زار گریه کردم.”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۷ شهریورماه ۱۳۹۷، حکم اعدام “زانیار مرادی“، “لقمان مرادی” و “رامین حسین پناهی” سه زندانی سیاسی به اجرا در آمد و واکنش‌های زیادی را نیز به همراه داشت.
پیام شکیبا، زندانی سیاسی و همبند لقمان مرادی و زانیار مرادی در زندان رجایی شهر کرج نیز در واکنش به اعدام این زندانیان نامه‌ای سرگشاده نوشته و از درد و رنج نبود ایشان گفته است.

متن کامل نامه این زندانی که جهت نشر در اختیار هرانا قرار گرفته است را عینا در ادامه می‌خوانید؛

“وقتی بهت‌زده زیرنویس شبکه خبر جنایت و شقاوت رژیم مبنی بر به دار کشیدن برادرانم را خواندم باورم نمی‌شد، مدام با خودم کلنجار می‌رفتم که دروغ است، امکان ندارد. آن‌ها پرونده‌هایشان به دلیل نبود ادله و اسناد کافی و وارد شدن ایرادات متعدد حقوقی نقص خورده و منتظر محاکمه مجدد هستند، مگر می‌شود بعد از ۱۰ سال بلاتکلیفی بدون حکم قطعی اعدام شوند!!!
گیج بودم، در خودم فرو رفتم، یعنی دیگر صدای خنده‌های زانیار را نمی‌شنوم؟! مگر می‌شود که دیگر سر به سر لقمان نگذارم؟! مگر می‌شود اتاق زانیار و لقمان را خالی ببینم و… بی اختیار به سمت اتاق زانیار رفتم. بر روی صندلی وی نشستم. لباس‌هایش را بو می‌کردم و وسایلش را نگاه می‌کردم. قامت رعنا و خنده‌هایش جلوی چشمانم بود و در دل فریاد می‌زدم زانیار، لقمان کجا رفتید؟ چرا ما را تنها گذاشتید؟حالا ما بدون شما چکار کنیم؟… هنگامی که نگاه خیره‌ام به سه تار دست ساز زانیار که از چوب جعبه‌های میوه ساخته بود افتاد بغضم ترکید و زار زار گریه کردم.
تمامی وجود لقمان و زانیار عشق به زندگی، آزادی و برابری بود. تمام وجودشان شهامت و گذشت و صفا بود. بارها و بارها نیمه شب‌ها هنگامی که بی‌خوابی به سرم می‌زد هم‌صحبت و هم‌سفره‌ی آن‌ها بودم و پای درد و دل‌های آن‌ها می‌نشستم.
از شکنجه‌ها، تهدیدها و بلایایی که وزارت بدنام اطلاعات به سرشان آورده بود می‌گفتند؛ و از خاطراتشان در مریوان و ماهیگیری در دریاچه زریوار… همیشه وقتی به چشمان آن‌ها نگاه می‌کردم در درونم احساس شرم و خجالت داشتم آن‌ها ۱۰ سال بود که برای بوسه زدن به طناب دار ثانیه به ثانیه در انتظار بودند و هیچ‌گاه حکم اعدام نتوانسته بود که آن‌ها را مرعوب و متزلزل کند و در عزم و مقاومتشان خللی وارد کند.
هر هفته چهارشنبه‌ها هنگام ملاقات هفتگی از خودم خجالت می‌کشیدم، چون که زانیار قریب ۱۰ سال بود که نتوانسته بود پدر، مادر و خواهر کوچکترش را که اندازه تمام دنیا دوستش می‌داشت را ببیند و در آغوش کشد. چرا که پدر وی واداده نبود و سابقه مبارزاتی‌اش در گذشته را امروز پله‌ای برای غارت مردم و توجیه جنایات رژیم اعدام آخوندی نکرده بود و فاشیسم دینی نتوانسته بود که روح انسانی‌اش را بکشد و بخرد تا همچون بریده‌ها، استمرار طلبان و روشنفکران بی‌خاصیت امروزین سرزمینمان معامله با خون کند.
زانیار شهید و لقمان شهید همچون فرمانده اقبال شهید مبارزه و انقلابی و عاشق بودند. خوشا به آنانکه به عهد خود با خلق در زنجیر و زحمتکشان و ستمدیدگان تا به آخر ماندند و سرودخوان و غزل‌خوان بر چوبه‌های دار رقص عاشقی کردند.
آنان مصمم بودند که طور دیگری زندگی کنند. و نه تنها نحوه زندگی آن‌ها می‌تواند الگوی کم‌نظیری برای نوجوانان و جوانان شوریده بر پلشتی‌ها و همه باندهای جنایتکار فاشیسم دینی باشد بلکه مرگ و شهادت آن‌ها جهانی را تحت تاثیر قرار داد.
بیچاره شب‌پرستانی که از پیکرهای بی جان آن‌ها نیز می‌ترسد و پیکرهای پاک زانیار و لقمان و رامین را در محلی نامعلوم به خاک سپرده‌اند و می‌توان تمام اقتدار پوشالیشان را در این صحنه دید؛ غافل از آنکه یاد و مزار آنان به وسعت خاک ایران و در دل تمام آزادگان جهان است.
بیچاره شب پرستانی که گمان می‌کنند با جنایت و پرپر کردن جوان‌های دلیر این خلق ستمدیده می‌توانند چند صباحی بر عمر ننگین خود اضافه کنند دریغ از آنکه مسیر تکاملی مبارزات خلق ایران آینده محتومی را برای آن‌ها و ملت ایران رقم خواهد زد.
برادران شهیدم لقمان، زانیار و رامین، قسم به تمامی اعتقادات و آرزوهای انسانی و پاکتان و قسم به تمامی ناله‌ها و شیون‌های مادرانتان که راهتان را ادامه می‌دهیم و تا تحقق آزادی و برابری و حقوق بشر از پای نخواهیم نشست.
۲۱ شهریور ۱۳۹۷ / زندان گوهردشت کرج / زندانی سیاسی و همبند شهیدان، پیام شکیبا”
در رابطه با نویسنده این نامه گفتنی است، پیام شکیبا زندانی سیاسی از بهمن ماه سال ۹۶ در زندان به سر می‌برد. وی که اکنون در زندان رجایی شهر کرج است در آذرماه سال ۹۶ توسط قاضی احمدزاده به اتهاماتی از جمله ” اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام ” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. حکمی که نهایتا در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تایید شد.
آقای شکیبا عضو اسبق انجمن اسلامی دانشگاه زنجان و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است.

هرمان وطمانی، روزنامه‌نگار مهابادی بازجویی شد

هرمان وطمانی روزنامه‌نگار مهابادی پس از احضار و بازجویی توسط پلیس فتا، با تودیع قرار به صورت موقت آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز شنبە ٢۴ شهریور ۱۳۹۷، «هرمان وطمانی» نویسنده و روزنامه‌نگار مهابادی توسط پلیس فتا در این شهر احضار و پس از بازجویی، با تودیع قرار جواز کسب به صورت موقت آزاد شد.
هرمان وطمانی سردبیر و صاحب امتیاز آژانس تحلیلی و خبری «هاژە» است که از سوی پلیس فتا به «تشویش اذهان عمومی» متهم شده است.
هنوز اطلاعی در رابطه با مصادیق مربوط به اتهامات مطروحه علیه وی به دست نیامده است.
تیرماه سال گذشته نیز یک نویسنده‌ی دیگر مهابادی به نام «صلاح‌الدین خدیو» پس از هفت روز بازداشت با سپردن وثیقه‌ی ۳۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
آقای خدیو به علت انتشار مطالبی انتقادی از دولت و مسئولین استانی، با اتهامات مشابهی روبرو شده بود.
شهرستان مهاباد یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی در ایران است.

کنکور ۹۷؛ افزایش شمار دانشجویان بهایی محروم از تحصیل / سند

 تعداد دیگری از شهروندان بهائی شرکت کننده در کنکور سراسری سال جاری با پیغام نقص در پرونده مواجه شده و به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شدند. با احساب این افراد شمار شهروندان بهایی محروم از تحصیل در کنکور ۹۷ که تاکنون هویت آنها توسط هرانا احراز شده است، به ۳۴ تن افزایش یافت.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تعدادی از شهروندان بهائی که در کنکور سراسری شرکت کرده بودند، در سایت سازمان سنجش با پیغام نقص در پرونده روبرو و به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شدند.

اسامی این شهروندان بهایی “فروزان نوردل، اهل تبریز”، “پارسا شیخ‌زواره”، “هدی هدایتی”، “آرین بقایی امرئی، اهل ساری”، “وفا نوبخت، اهل ساری”، “ادیب رحمانی، اهل ساری، رتبه ۹۶۰ ریاضی”، “پرویز رحمانی”، کیانا رستاک” و “نگار ایقانی، اهل شیراز”، “هومن زارعی کدوی” و “آرشام هاشمی” توسط هرانا احراز شده است.

یک منبع مطلع ضمن تائید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “گزینه نقص در پرونده را در مورد شهروندان بهایی که می‌خواهند از تحصیل محروم کنند به کار می‌برند و این از سال ۱۳۸۵ متداول شده است و در نتایج کنکور سال جاری نیز تعدادی از این شهروندان با این گزینه مواجه شده‌اند”.

با احتساب اسامی این ۱۱ شهروند بهایی، شمار شهروندان بهایی شرکت کننده در کنکور سراسری ۹۷ که با پیغام نقص پرونده در سایت سازمان سنجش و محرومیت از تحصیل به دلیل بهایی بودن مواجه شده و تاکنون هویت آنها توسط هرانا احراز شده است، به ۳۴ تن افزایش یافت.

هرانا طی روزهای گذشته نیز در گزارش‌هایی از مواجه شدن ۲۳ شهروند بهایی دیگر به نام‌های “نبیل باشی اردستانی”، “تارا بهامین”، “بیتا چرخ زرین”، “نونا قدیری”، “سایه آقایی، اهل تبریز”، “پگاه سیروسیان”، “صدف میثاقی سیسان، اهل تهران”، “پرهام مختاری اهل سراوان”، “بصیر زینلی باغینی اهل بندرعباس”، “یحیی موسویتنگ‌ریزی اهل کرج”، “آنیتا رستگار”، “شمیم ایدلخانی، ساکن مغان اردبیل”، “فرنیا ایلیازاده، ساکن تهران، رشته ریاضی”، “پارمیدا حسینپولی ممقانی”، “سروین آذر شب، ساکن تهران”، “پرند میثاقی”، “شهرزاد تیرگر”، “ملینا قوامی نیک، ساکن تهران”، “ترنم معتمدی بروجنی، ساکن شاهین‌شهر اصفهان”، “فاران عباسپولی ممقانی، ساکن تهران”، “سهند قائمی، ساکن شاهین‌شهر اصفهان”، “وحید صادقی سیسان”و “شقایق قاسمی” با پیغام نقص پرونده در سایت سنجش و محرومیت آنان از ادامه تحصیل خبر داده بود.

علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند.

هر ساله گزارشات زیادی از محروم شدن شهروندان بهایی از ادامه تحصیل در دانشگاه‌های ایران منتشر می‌شود. این موضوع حتی افرادی را که در آستانه فارغ‌التحصیلی هستند نیز در بر می‌گیرد.
گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی عمر حکومت ایران بارها به بهایی ستیزی و به خصوص محروم کردن دانشجویان بهایی از حق تحصیل اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.
شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
گفتنی است بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد، به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

۱۳۹۷ شهریور ۲۱, چهارشنبه

محرومیت از تحصیل تعدادی از شهروندان بهائی / سند

تعدادی از شهروندان بهائی در نتایج کنکور سراسری سال جاری با نقص در پرونده مواجه شده و به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تعدادی از شهروندان بهائی که در کنکور سراسری شرکت کرده بودند، در سایت سازمان سنجش با پیغام نقص در پرونده روبرو و به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شدند.

اسامی این شهروندان بهایی “ترنم معتمدی بروجنی، ساکن شاهین‌شهر اصفهان”، “فاران عباسپولی ممقانی، ساکن تهران”، “سهند قائمی، ساکن شاهین‌شهر اصفهان”، “وحید صادقی سیسان”و “شقایق قاسمی” توسط هرانا احراز شده است.

یک منبع مطلع ضمن تائید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “گزینه نقص در پرونده را در مورد شهروندان بهایی که می‌خواهند از تحصیل محروم کنند به کار می‌برند و این از سال ۱۳۸۵ متداول شده است و در نتایج کنکور سال جاری نیز تعدادی از این شهروندان با این گزینه مواجه شده‌اند”.

علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه محرمانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند.

هر ساله گزارشات زیادی از محروم شدن شهروندان بهایی از ادامه تحصیل در دانشگاه‌های ایران منتشر می‌شود. این موضوع حتی افرادی را که در آستانه فارغ‌التحصیلی هستند نیز در بر می‌گیرد.
گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی عمر حکومت ایران بارها به بهایی ستیزی و به خصوص محروم کردن دانشجویان بهایی از حق تحصیل اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.
شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
گفتنی است بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد، به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

مرگ سه زندانی در زندان ارومیه به دلیل عدم رسیدگی پزشکی

سه زندانی محبوس در زندان ارومیه طی روزهای گذشته به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و اعزام به موقع به بیمارستان جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی روزهای گذشته سه زندانی محبوس در زندان مرکزی ارومیه در اثر بیماری و به دلیل عدم اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی جان خود را از دست دادند.

اسامی این افراد “غلامرضا توبراق قلعه با اتهامات مربوط به مشروبات الکلی”، “رضا ملک رضایی” و “سجاد جمالی‌فرد” توسط هرانا احراز شده است.

گفتنی‌ است سجاد جمالی‌فرد طی روز سه‌شنبه ۲۰ شهریور بعد از اعزام به بیمارستانی خارج از زندان و دو زندانی دیگر طی هفته گذشته در داخل زندان جان خود را از دست داده‌اند.

لازم به ذکر است با احتساب این سه زندانی، طی سال جاری دست‌کم ۵ تن در زندان مرکزی ارومیه به دلیل بیماری و محدودیت‌های اعزام به بیمارستان خارج از زندان جان خود را از دست داده‌اند.

هرانا ماه گذشته در گزارشی از جان باختن بک زندانی دیگر به نام “مولود ونوشه، اهل شهر مهاباد با اتهامات مربوط به مشروبات الکلی” به دلیل بیماری از ناحیه روده بزرگ و عدم رسیدگی پزشکی خبر داده بود.
پیش از این نیز نیز هرانا در گزارشی از فوت یک زندانی به نام “قربانعلی امیراسماعیلی” از بند ۲ اعصاب و روان (روان درمانی) زندان مرکزی ارومیه به دلیل عدم رسیدگی پزشکی خبر داده بود.
لازم به اشاره است زندانیان زندان مرکزی ارومیه به دلیل کمبود پرسنل و نبود پزشک در بهداری از مدت‌ها قبل با مشکلات مشابهی در خصوص درمان و پزشکی دست و پنجه نرم می‌کنند.
به عنوان نمونه، بهاالدین و داوود قاسم زاده، دو برادر زندانی محکوم به اعدام در این زندان که هر دو به علت قطع نخاع و شرایط بد زندان دچار عفونت در ناحیه پا شده‌اند، به دنبال وخامت وضعیت جسمانی و ممانعت مسئولان زندان از اعزام آنها به مراکز درمانی، روز سه‌شنبه ۲۲ خردادماه از رئیس زندان درخواست کردند که حکم اعدامشان هر چه سریع‌تر اجرا شود.

خالد حسینی، فعال کارگری در سنندج بازداشت شد

طی روز سه‌شنبه، خالد حسینی از فعالان کارگری ساکن شهر سنندج بازداشت شد. همچنین در خبری دیگر ماموران لباس شخصی جهت بازداشت مظفر صالح نیا دیگر فعال کارگری، به منزل شخصی وی مراجعه کردند اما وی در منزل حضور نداشت و طی تماسی تلفنی به دفتر اماکن سنندج فرا خوانده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اتحادیه آزاد کارگران ایران، امروز سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷ خالد حسینی، فعال کارگری ساکن سنندج بازداشت شد.

همچنین طی روز جاری ماموران لباس شخصی جهت دستگیری مظفر صالح نیا به منزل وی مراجعه کردند و با مشاهده عدم حضور وی در منزل، با موبایل خانواده با ایشان تماس گرفتند و به وی گفتند که به دفتر اداره اماکن سنندج مراجعه کند.

لازم به ذکر است که تا لحظه تنظیم این خبر از دلایل بازداشت و محل نگهداری خالد حسینی اطلاعی در دست نیست.
لازم به یادآوری است که خالد حسینی و مظفر صالح نیا چندی پیش نیز در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ در پی جان باختن شریف باجور و ۳ فعال محیط زیستی دیگر و اقدام به برگزاری مراسم برای آنها، توسط نیروهای امنیتیبازداشت و یک روز بعد مورخ ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ همراه با ۶ نفر از فعالان کارگری و محیط زیستی ساکن شهر سنندج، در دادگاه به اتهام اخلال در نظم عمومی مورد بازپرسی قرار گرفتند و در نهایت همه آنها با قرار کفالت ۳۰ میلیون تومانی آزاد شدند.

کشتە و زخمی شدن دو کولبر در مرزهای سردشت

یک کولبر اهل ربط در سردشت بە دلیل سقوط از ارتفاعات کوهستانی بە شدت زخمی و کولبر دیگری نیز در اثر انفجار مین جانش را از دست داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، بامداد روز سەشنبە (٢٠ شهریور) یک کولبر ۴٧ سالە اهل روستای کانی زرد سردشت، در کوهستان ”مامند“ ناحیە هلشو در حین کولبری و در اثر انفجار مین جانش را از دست داد.
جسد این کولبر سردشتی بە بیمارستان شهر قلعە دزە منتقل شدە است.
همزمان، یک کولبر اهل شهر ربط نیز در حین کولبری بە دلیل سقوط از صخرە از ناحیە سر بە شدت زخمی شدە است.
هویت این کولبر ٢٣ سالە؛ حسین احمدی، فرزند سیداحمد اعلام شده است.
این کولبر جوان جهت مداوا بە مراکز درمانی سردشت منتقل شدە است.
ربط از شمال با مهاباد، از شرق با بوکان، از جنوب شرق با بانه، از شمال غرب با پیرانشهر و از غرب و جنوب غرب با رودخانه زاب و سردشت همسایه است.
بر اساس گزارش سالیانه منتشر شده مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طول سال ۱۳۹۶، گزارش قتل ۴۶ کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن ۵۸ تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی ثبت شده که عمدتا این تلفات انسانی در مناطق کردنشین گزارش شده است.
بر اساس این آمار، در کنار افرادی که هویت آنان به عنوان کولبر روشن شده، ۲۲۴ شهروند هدف تیراندازی نیروهای انتظامی و مرزبانی قرار گرفتند.

احضار و دستگیری دانشجویان؛ بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران



 انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با انتشار بیانیه‌ای به مناسبت آغاز سال تحصیلی، نسبت به دستگیری و منع تحصیل برخی دانشجویان واکنش نشان داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، در بخش‌هایی از این بیانیه می‌خوانیم: “در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید، درحالی که در انتظار ایجاد گشایشی در وضعیت و تجدید نظر در احکام نامتعارف دانشجویان و بازگشت آنان به کلاس‌های درس به سر می‌بریم، باز هم خبر از محرومیت تعدادی از هم‌کلاسی‌های‌مان از حق ادامه‌ تحصیل می‌رسد و به رغم وعده‌های مسئولین در چند سال اخیر مبنی بر باز شدن فضای دانشگاه‌ها و حفاظت از حقوق اولیه دانشجویان، همچنان شاهد تداوم رویه‌های نامبارک در برخورد با فعالین دانشجویی هستیم”.
امسال هم عبارت “نقص در پرونده” تنها پاسخی است که پس از احضار ها و سوال و جواب‌های بسیار نصیب تعدادی از رتبه‌های برتر کنکور کارشناسی ارشد شده است.
مگر نه این‌که بر طبق قانون اساسی، حق تحصیل برای همه ملت فارغ از هرگونه باور و عقیده به یکسان وجود دارد؟
تا کی باید شاهد اجرای گزینشی اصول قانون‌اساسی در خصوص حقوق ملت و جمهوریت نظام باشیم؟
به راستی کدام دادگاه صالحی و به استناد کدام قانون این دانشجویان را از حق ادامه تحصیل محروم کرده، آنان را برای حضور در دانشگاه فاقد صلاحیت دانسته و تاوان فعالیت دانشجویی و سیاسی را محرومیت از این حق اولیه قرار داده است؟
در بخش دیگری از این بیانیه با انتقاد از آن‌چه «شتاب‌گیری سیر امنیتی شدن فضای دانشگاه ها» خوانده شده، گفته شده است: “تغییر مرجع برخورد با دانشجویان از وزارت علوم و کمیته‌های انضباطی درون دانشگاه به نهادهای امنیتی چندگانه، دادگاه ها و محاکم قضایی، صدور احکام قضایی سنگین مانند حبس‌های طولانی مدت برای دانشجویان ذیل عناوین کلی و مبهم همچون اقدام علیه امنیت ملی، بر هم زدن نظم عمومی، تبلیغ علیه نظام و مانند آن به صرف فعالیت‌های دانشجویی و درون دانشگاهی، اعتراضات صنفی و مسالمت‌آمیز و همچنین بلاتکلیفی دانشجویان و فعالینی که در انتظار تشکیل و صدور احکام دادگاه های تجدید نظر به سر می‌برند، تنها بخشی از مصائبی است که این روز ها جان دانشگاه را بیش از پیش آزرده و رنجور کرده است”.
نویسندگان این بیانیه می‌گویند: “با آن‌که امروز دانشگاه را فاقد عزم و توان کافی برای حفظ استقلال خود و حمایت از دانشجویان می بینیم، اما همچنان به تغییر این روند ها و بازگشت به فضای مدارا و قانون مداری امیدواریم و از همه مسئولین از جمله نمایندگان خود در خانه ملت، ریاست سازمان سنجش کشور، وزیر علوم و فناوری و رئیس جمهور، انتظار داریم که ضمن عمل به وظایف قانونی‌شان، با آزادگی و ایستادگی بر سر استیفای حقوق دانشجویانی که با احکام سنگین قضایی و محرومیت‌های اجتماعی و تحصیلی مواجه گشته‌اند، زمینه بازگشت آنان به کلاس ها را فراهم کنند و راه را بر گسترش روزافزون ناامیدی در دانشگاه و به تبع آن در جامعه و فراری دادن نخبگان و دانشجویان طراز اول دانشگاه ها از کشور ببندند؛ چراکه ما همه این دانشجویان منتقد و معترض را فارغ از گرایش‌ها و عقایدشان، از جمله دلسوزترین فرزندان این سرزمین نسبت به سرنوشت ایران می دانیم و معتقدیم که حرکت به سوی اصلاح و عبور از شرایط دشوار پیش روی کشور، جز با حضور و همراهی همه نخبگان و دلسوزان آن، میسر نخواهد بود”.
لازم به یادآوری است که معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت علوم پیشتر درخصوص آخرین وضعیت پرونده دانشجویان بازداشت شده دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور در جریان اعتراضات دی‌ماه سال گذشته، از محکومیت یک دانشجو در سمنان به حضور در نماز جمعه به مدت دو سال و محکومیت یک دانشجوی دیگر در بندرعباس به حبس خبر داد.
گفتنی است که پیش‌تر معاون فرهنگی دانشگاه تهران از تعیین تکلیف نهایی ۴۵ دانشجوی بازداشتی وقایع دی‌ماه سال گذشته تا پایان شهریورماه جاری خبر داده بود.
همچنین امیر رئیسیان وکیل دانشجویان بازداشتی دی ماه گفته بود که “من دیدم که خانم مولاوردی گفته‌اند دولت پیگیری‌هایی انجام داده و ما در مرحله تجدیدنظر نتیجه این پیگیری‌ها را خواهیم دید و این حرف یک مقدار نگران‌کننده‌تر است. فرض کنید این پیگیری‌ها در مرحله تجدیدنظر هم هیچ نتیجه‌ای ندهد و این یعنی ما همه مراحل را به امید پیگیری از دست می‌دهیم و آنگاه با یک حکم قطعی روبرو خواهیم بود و آن موقع چکار می‌شود کرد؟”
قبلتر دیده‌بان حقوق بشر با صدور بیانیه ای گفت؛ مقامات ایران با احکام زندان و اعمال محدودیت بر فعالیتهای مسالمتآمیز معترضان دانشجویی سرکوب علیه این فعالان را شدت بخشیدهاند. بعد از آن که مقامات اعتراضات رخداده در دسامبر ۲۰۱۷ و ژانویه ۲۰۱۸ را فرو نشاندند، به گفته یک نمایندهی مجلس مقامات وزارت اطلاعات حداقل ۱۵۰ دانشجو را بازداشت و دادگاهها ۱۷ نفر آنها را به زندان محکوم کردهاند.
جمعی از اساتید دانشگاه‌های سراسر کشور در نامه‌ای خطاب به رییس جمهور به بازداشت و احکام صادره برای تعدادی از دانشجویان در ماه‌های اخیر پرداختند. در این نامه آمده است که “ما اساتید دانشگاه‌های کشور بار دیگر اعلام می‌داریم که فضای دانشگاه را «امن می‌خواهیم، نه امنیتی» و خواهان آنیم که به وظایف و وعده‌های خود در پاسداری از حقوق ملت و حمایت از فضای انتقادی دانشجویی، وارد عمل شوید و از دانشجویان حمایت کنید”.

پیشتر پروانه سلحشوری با اشاره به صدور احکام سنگین برای برخی دانشجویان بازداشت‌شده در جریان اعتراضات دیماه سال گذشته و پس از آن، اظهار کرده بود: “فهرستی از دانشجویان بازداشت‌شده پس از وقایع دی‌ماه ۹۶ تاکنون تهیه شده که تعدادی بالغ بر ۱۵۰ نفر است”.

خانم سلحشوری با اشاره به نقش وزارت اطلاعات در صدور احکام قضایی برخی دانشجویان، گفت که تنها در چند دانشگاه برای ۱۷ نفر از دانشجویان احکام قضایی صادر شده و آمار ۵ نفره ارائه شده ازسوی وزارت علوم نادرست است.
قبلتر وکیل مدافع چند تن از دانشجویان بازداشت شده در اعتراضات دیماه ۹۶، از ارائه درخواست تجدیدنظر نسبت به احکام صادر شده برای موکلانش خبر داده بود و گفت که علی‌رغم قبول وکالت تعدادی از این افراد از طرف قاضی اجازه دفاع ندادند و گفتند که وکیل نمی‌پذیرند. در نتیجه دفاعیات خود را در دادگاه تجدیدنظر ارائه خواهم داد.
در اعتراضات اخیر که بعضاً با عنوان «اعتراضات دی‌ماه» از آن یاد می‌شود، تعداد پرشماری از افراد در شهرهای مختلف بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند. طی این اعتراضات در سراسر ایران دست‌کم ۲۵ تن کشته و حدود ۵ هزار نفر نیز بازداشت شدند.
رحمانی فضلی، وزیر کشور پیشتر در این باره اذعان کرد: “اعتراضات دی‌ماه ۹۶ در ۱۰۰ شهر ایران روی داد که این اعتراضات در ۴۰ شهر به خشونت کشیده شد”.
برخی از بازداشت‌شدگان با تودیع وثیقه و تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شده‌اند و برخی از آنها نیز به زندان منتقل شده‌اند. با این حال کماکان از سرنوشت و یا محل نگه‌داری شماری از بازداشتی‌ها اطلاع دقیقی در دست نیست.

پنج شهروند بهایی اهل شیراز به حبس و تبعید محکوم شدند / سند

پنج شهروند بهایی اهل شیراز توسط شعبه یک دادگاه انقلاب این شهر به یک سال حبس و یک سال تبعید محکوم شدند. جلسه دادگاه به‌صورت غیابی و بدون اطلاع متهمان و وکیل آنها برگزار شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پنج شهروند بهایی اهل شیراز به نام‌های “فرهاد سرافراز”، “شهرام منصور”، “وحید دانا”، “سعید عابدی”و “ادیب حق‌پژوه” توسط شعبه یک دادگاه انقلاب شیراز به صورت غیابی و بدون اطلاع وکیل و متهمان به یک سال حبس تعزیری و یک سال تبعید محکوم شدند.

یک منبع مطلع ضمن تائید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “اتهام عنوان شده علیه این پنج تن در این دادگاه «فعالیت تبلیغی علیه نظام» بوده و طی این حکم هر یک از این افراد به یک سال حبس تعزیری و علاوه بر آن آقای فرهاد سرافراز به یک سال تبعید به جهرم، آقای شهرام منصور به یک سال تبعید به اقلید، آقای وحید دانا به یک سال تبعید به ارسنجان، آقای سعید عابدی به یک سال تبعید به داراب و آقای ادیب حق‌پژوه به یک سال تبعید به لارستان محکوم شده‌اند.”

هرانا در تاریخ چهاردهم مردادماه ۹۳ در گزارشی خبر از بازداشت ادیب حق‌پژوه، سعید عابدی و وحید دانا و در گزارشی دیگر مورخ دهم شهریورماه ۹۳ از بازداشت شهرام منصور و فرهاد سرافراز توسط نیروهای امنیتی در شهر شیراز خبر داده بود.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.