مریم قدس
سانچی سوخت و سوارانش در آبها جاودانه شدند.
این روزها ایران عزیزمان باری دیگر سوگوار حادثه ایست که کسی نمیداند آیا امکان پیشگیری از وقوعش بود یا خیر؟
بعضی اتفاقات آنچنان ناگهانی رخ میدهد که امکان هرگونه تلاش برای رهایی از آن را سلب میکند؛ اما پارهای از حوادث را میتوان با تدبیر و تعمق بیشتر، پیشگیری کرد.
اکنون قلب میلیونها نفر بعد از فاجعهی زلزلهها و ماتم کشتهشدگان و آوارگانش، جریحهدارِ مصیبتِ دریانوردانِ مظلوم است. آتش آنچنان عظیم بود که نیروهای امداد نیز نتوانستند وارد شوند و مأیوسانه سوختن سانچی را نگریستند و گریستند.
سانچی را نشد نجات دهیم؛ سوخت و حسرتی ماندگار بر دلها گذاشت اما برخی آتشها را میتوان با درایت و تأمل خاموش کرد.
ایران ما در خلال طغیان زمین و بیرحمی آتش، شاهد فعالشدن گسلهایی از جنس اعتراض و شعلهور شدن سانچی مطالبات در جامعه بود. تعدادی دستگیر شدند و با وجود تلاش مسئولین دولتی و نمایندگان مجلس برای آزادی آنان، هنوز تعداد زیادی در بازداشتگاهها بسر میبرند و فاجعهبارتر اینکه هر از چندی خبر درگذشت یکی از آنها را میشنویم.
باید بدانیم خانوادههای بازداشتیها همان شرایط وحشت و التهابی را دارند که خانوادههای قربانیانِ سانچی در آن ۸ روزِ مرگبار داشتند.
آیا واقعا باید ایستاد و نظاره کرد سوختنی دیگر را، و آیا نمیتوان با یک دستور، همهی معترضان را آزاد کرده و با رسیدگی به اعتراضات و مطالبتشان از شعلهور شدن آتشی دیگر و فعال شدن گسلی دیگر، جلوگیری کرد؟
فقط همتی فراگیر در تمام سطوح کشور از سوی مردم و رؤسای قوا و سیاستگزاران از صدر تا ذیل، لازم است تا بتوان با تدبیر و دوراندیشی و همچنین درصورت لزوم، پذیرفتن خطاها و سعی در جبران مافات، از فجایع بیشتر و بدتر پیشگیری کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر