۱۳۹۴ خرداد ۱۶, شنبه

ظریف: بعضی از رفتارهای منتقدان مذاکرات، موضع طرف مقابل را تقویت می‌کند‬

چکیده : ما براي قطعنامه ٥٩٨ مذاكره مي‌كرديم نياز به قطعنامه جديدي نبود اما الان حتما بايد يك قطعنامه جديد صادر شود تا اين تحريم‌ها متوقف شود و اين تفاوت ماهوي وضعيت بين قطعنامه ٥٩٨ و مذاكرات هسته‌اي است. قطعنامه ٥٩٨ هم كار دشواري بود چرا كه شرايط سختي را داشتيم اما اين پرونده هم شرايط ويژه‌اي دارد و از اين جهت پرونده هسته‌اي ايران، يك مقداري از قطعنامه ٥٩٨ پيچيده‌تر است. به اين جهت كه ما نياز به يك حركت و قطعنامه جديد از سوي اعضاي شوراي امنيت داريم تا قطعنامه‌هاي تحريمي را‌ برداريم...

روس‌ها چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در مسکو به بهانه ناامنی‌های فعلی در منطقه که یک سر آن به «داعش» و سر دیگر آن به «طالبان» می‌رسد، میزبان کشورهای عضو و ناظر بر سازمان همکاری شانگهای بودند. این کشورها در هتل اوکراین مسکو دوریک میز نشستند تا با برگزاری اجلاسی با عنوان «اجلاس امنیت و ثبات در منطقه سازمان همکاری شانگهای» به راه‌حلی برای مقابله با افراطی‌گری و بنیادگرایی در منطقه برسند. محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه به عنوان نماینده ایران به اصرار مقامات ارشد روس و به ویژه سرگئی لاوروف راهی مسکو شد تا در این اجلاس شرکت کند. هر چند مذاکره‌های دو جانبه و سه جانبه ظریف با همتایان روس و چین برای مذاکرات آتی هسته‌ای هم در دستور کار وزرای خارجه سه کشور بود. با پایان مذاکرات ظریف در مسکو و در مسیر بازگشت به تهران فرصتی بود تا با مرد شماره یک این روزهای دولت روحانی درباره مذاکرات هسته‌ای و آینده آن صحبت کنیم. همین بود که به قولی که در مسکو برای گفت‌وگو داده بود، وفا کرد. ظریف در این گفت‌وگو با صراحت اعلام کرد که توافق جامع هسته‌ای بدون پذیرفتن پروتکل الحاقی امکان ندارد. تاکید داشت که شرایط ویژه است و زمان کشمکش‌های سیاسی و ایراد گرفتن از همدیگر نیست. خداراشاهد گرفت که وابسته به هیچ جناحی نیست. همه حرفش منافع ملی و عزت مردم ایران بود. وقتی به او گفتم تا کجا حاضرید هزینه بدهید، بی‌مکثی گفت: «تا هر جایی که منافع ملی اقتضا بکند برای ایران و ایرانی هزینه می‌دهم. برای سربلندی کشور و عزت مردمم حاضرم جان بدهم.» می‌گفت شش سال خانه‌نشینی را تحمل کرده و له و علیه‌ها برایش خیلی جذابیت ندارد. امیدوار بود که دلواپسی دلواپسان برای اصلاح امور باشد نه رسیدن به منافع جناحی و سیاسی. می‌گفت از بحث‌های داخلی که موضع طرف‌های ایران در مذاکرات را در سه حوزه مذاکراتی، عملیاتی و گفتمانی تقویت می‌کند متعجب و خسته است. وقتی به او گفتم تا به حال حس بازجویی شدن پیدا نکرده‌اید با کمی مکث گفت: «خودم نه، اما در مصاحبه تلویزیونی‌ام برخی این حس را پیدا کردند که بازجویی شده‌ام اما خودم این‌طور فکر نمی‌کنم.»
آقای دکتر در طراحی راهبردی و نقشه راهی که برای مذاکرات هسته‌ای داشته‌اید به نظر می‌رسد بیش از امتیاز دادن به طرف‌های غربی تلاش دارید تا حس امتیاز را بدهید. به واقع مهم‌ترین پارامترهای راهبرد ایران در مذاکرات هسته‌ای مبتنی بر چه ارکانی است؟
طراحی ما برای حل پرونده هسته‌ای بر اساس حذف موانع پیشرفت هسته‌ای و حفظ دستاوردهای علمی کشور در کنار اقدامات اطمینان‌سازی که مخل اصل برنامه هسته‌ای ایران نباشد بوده است.
در شروع مذاکرات در چه مرحله‌ای بودیم و در حال حاضر در چه مرحله‌ای هستیم؟
در دوره اول به دنبال تثبیت حق هسته‌ای‌مان بودیم و می‌خواستیم مانع از این بشویم که غربی‌ها به ویژه امریکا نگرش و خواست‌شان را بر ما تحمیل بکنند. این دوران از مذاکرات بی‌تردید اقتضائاتی داشت. اما در حال حاضر از این مرحله عبور کرده‌ایم و وارد مرحله جدیدی شدیم. در این مرحله می‌خواهیم به سمت نهادینه‌سازی و اقتصادی‌کردن برنامه هسته‌ای‌مان برویم. برای این کار هم نیاز داریم که وارد یک مرحله دیگری بشویم. ورود به این مرحله لزوما به معنی امتیاز دادن نیست. ممکن است پذیرفتن برخی محدودیت‌ها باشد اما این محدودیت‌ها از یک جانب دیگر به ما کمک می‌کند که برنامه هسته‌ای‌مان را به شکل علمی و حساب شده پیش ببریم. از سوی دیگر این مرحله به ما کمک می‌کند تا این فشارها، تهدیدات، تحریم‌ها و تضییعاتی را که در حق مردم ایران بوده برطرف کنیم و‌ برداریم. این کلیت طراحی ما به اختصار برای حل پرونده هسته‌ای بوده است.
نوسازی تکنولوژی و زیرساخت هسته‌ای ایران در این طراحی تا چه میزان می‌تواند مشارکت کشورهای دارای این تکنولوژی را به همراه داشته باشد؟در هدف‌گذاری‌تان چنین چیزی را پیش‌بینی کرده‌اید؟
بله در هدف‌گذاری ما این بوده که برنامه هسته‌ای ایران در ابتدا به عنوان یک برنامه قانونمند مطابق با معیارهای بین‌المللی به رسمیت شناخته شود تا ما هم بتوانیم از دستاوردهای روز هم در حوزه پیشرفته فناوری راکتورها، و بحث غنی‌سازی استفاده کنیم و هم از دستاوردهایی که در حوزه ایمنی هسته‌ای در دنیا وجود دارد بهره بگیریم. اگر توافق به نتیجه برسد یکی از مهم‌ترین بخش‌های این توافق همکاری‌های صلح‌آمیز هسته‌ای با دیگر کشورهاست که بر اساس آن جدای از بهره‌گیری از دانشمندان ایرانی که توانمندی خودشان را در دنیا به اثبات رسانده‌اند خواهیم توانست از سایر دانشمندان دنیا هم برای پیشرفت چرخه هسته‌ای‌مان استفاده کنیم. زمینه‌های خیلی خوبی با رسیدن به توافق جامع در این زمینه وجود دارد.
یکی از مسائل و مباحثی که به ویژه طی یکی، دوماه گذشته از سوی طیف دلواپسان و منتقدان تیم هسته‌ای همواره مطرح شده پایبندی امریکا به توافق جامع هسته‌ای است. گفته می‌شود اگر جمهوریخواهان بتوانند انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا را ببرند و کنگره را هم در اختیار بگیرند چه ضمانتی وجود دارد تا دولت بعدی امریکا پایبند به این توافق باشد؟ هرچند در پاسخ به این شبهه این بحث مطرح شده که این توافق به یک سند بین‌المللی در سازمان ملل تبدیل خواهد شد اما به واقع این سوال هست چه ضمانت و گارانتی‌ای برای ایران وجود دارد که با تغییر دولت در امریکا توافق هسته‌ای پابرجا بماند؟
اگر شما به سابقه رفتاری امریکا در دهه ٩٠ میلادی که به خیال خودش در اوج قدرت بود برگردید مشاهده می‌کنید که اقداماتی مانند قانون داماتو که کاخ سفید علیه ایران صادر کرد، هیچ تاثیری در عرصه بین‌الملل نداشت و حتی نزدیک‌ترین متحدین امریکا هم حاضر نشدند آن اقدامات مطابق با خواست و اراده امریکا را جامه عمل بپوشانند. این ناهمراهی در آن مقطع زمانی با امریکا به این علت بود که اقدامات امریکا بر علیه ایران مقبولیت جهانی نداشت. اما تبعیت کشورهای مختلف و شرکت‌های قدرتمند جهانی و فرا ملیتی از اقدامات امریکا علیه ایران در این چند ساله به این علت است که این اقدامات امریکا روی شش قطعنامه شورای امنیت سوار شده است. اگر این قطعنامه‌ها دیگر وجود نداشته باشد یا بیشتر از آن یک قطعنامه‌ای وجود داشته باشد که چنین اقداماتی را غیرقانونی کند حتما اگر دولت امریکا تصمیم بگیرد به آن تحریم‌ها دوباره برگردد کمتر کشوری حاضر خواهد بود با آنها همراهی کند. البته یک نکته را هم متذکر شوم که ما به هیچ کدام از دولت‌های امریکا اعتمادی نداریم. برای ما دولت دموکرات و جمهوریخواه فرقی ندارد. برای اینکه بتوانیم تبعیت کشورها را از اقدامات علیه ایران ‌برداریم باید قطعنامه‌های شورای امنیت را کان‌لم‌یکن بکنیم. وقتی این اتفاق بیفتد پایه مقبولیت بین‌المللی اقدامات امریکا شکسته خواهد شد. به همین دلیل است که ما تاکید داریم دولت امریکا فارغ از اینکه چه کسی در کاخ سفید باشد و چه گروهی در کنگره حاکم باشد باید تعهداتی را بپذیرد که به عنوان تعهد بین‌المللی دولت امریکا باشد. ضمنا به این مساله هم توجه داریم که اگر دولت امریکا بخواهد خلاف جریان توافقات بین‌المللی و قطعنامه‌های شورای امنیت عمل کند حمایت بسیار محدودی از سوی دیگر کشورها خواهد داشت چرا که پایه مقبولیت اقدامات امریکا در قبال ایران با توافق جامع شکسته می‌شود.
فکر می‌کنم بحث پروتکل الحاقی این مدت کمی مایه آزردگی خاطر شما شده است. به واقع بدون پذیرفتن پروتکل الحاقی رسیدن به توافق جامع هسته‌ای تا ١٠ تیرماه امکان‌پذیر خواهد بود یا نه؟
تصور ما از ابتدای مذاکرات این بوده که پروتکل الحاقی به عنوان یکی از محورهای توافق باید وجود داشته باشد. اهمیت پروتکل الحاقی صرفا در این نیست که یک خواسته طرف مقابل است. این پروتکل جزو سازوکارهای بین‌المللی است. در حال حاضر ١٢۴ کشور این پروتکل را اجرا می‌کنند و تعدای از این ١٢۴ کشور مثل ژاپن و آلمان برنامه هسته‌ای وسیعی دارند. اینها هم دارای اسرار هسته‌ای هستند اما با پذیرفتن پروتکل الحاقی برنامه‌های هسته‌ای‌شان توسعه یافته است. چرا که پروتکل الحاقی یک سازوکار مذاکره شده بین‌المللی است و در واقع در داخل خودش سازوکارها و تضمین‌هایی دارد که اجازه نمی‌دهد از کشورهایی که آن را پذیرفته‌اند سوءاستفاده شود.
ما می‌توانیم بخش‌هایی از پروتکل الحاقی را گلچین کنیم و بگوییم این موارد پروتکل را می‌پذیریم و این بخش‌هایش را قبول نداریم؟
به هیچ عنوان گلچین کردن بخش‌هایی از پروتکل توسط ما امکان‌پذیر نیست. کما اینکه اگر شما این اختیار را داشته باشید طرف‌های شما هم این اختیار را خواهند داشت اقدامات مشابهی انجام دهند. بر همین اساس پروتکل الحاقی یک مجموعه است اما در داخل آن امکانات و ضوابط و چارچوب‌هایی تعیین شده که مانع می‌شود از اینکه اسرار کشورها که فقط هم اسرار نظامی نیست حفظ شود. چرا که خیلی از کشورها بخشی از برنامه هسته‌ای‌شان مربوط به اسرار صنعتی است و اینها هم دارند کار خودشان را با پذیرفتن پروتکل الحاقی انجام می‌دهند.
یکی از مواردی که دستمایه برخی نگرانی‌ها درباره پذیرش پروتکل الحاقی است، این موضوع است که گفته می‌شود رسالت جهانی ایران با این ١٢۴ کشور متفاوت است و همین مساله باعث شده تا ایران برای غربی‌ها یک استثنا باشد و همین استثنا بودن باعث خواهد شد تا با پذیرفتن پروتکل الحاقی باز هم ما یک استثنا در میان این ١٢۴ کشور باشیم.
بله ما در حال حاضر یک استثناییم و این هم یک واقعیت است، چرا که جمهوری اسلامی ایران متاسفانه با چندین قطعنامه شورای امنیت مواجه است و باید این قطعنامه‌ها را به یک شکلی خاتمه بدهد و باطل کند. روش ورود به این بحث هم از نظر چارچوب‌های بین‌المللی روش مشخصی است. دوستانی که این مباحث را مطرح می‌کنند حتما باید بیایند این‌گونه موضوعات را مطرح بکنند فقط واقعیت صحنه بین‌الملل را مورد توجه داشته باشند. البته ما هم حتما باید با دید وسیع‌تر، چشم بازتر و حواس جمع‌تر وارد این مسائل بشویم اما اینگونه نیست که فقط این ایران باشد که ملاحظات امنیتی و نگرانی لو رفتن اسرار خود را داشته باشد. به واقع این‌گونه نیست و سایر کشورها هم وضعیت مشابه را دارند.
وقتی قطعنامه پشت قطعنامه علیه ایران صادر می‌شد و شما این سخن را شنیدید که «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دان‌تان پاره شود» به عنوان کسی که با حقوق بین‌الملل و مناسبات دیپلماتیک آشنایی داشتید، چه حسی پیدا می‌کردید؟
حتما با آن سیاست موافق نبودم اما من نه آن زمان قصد داشتم که درباره این موضوع صحبت کنم و نه الان به مصلحت کشور می‌دانم که یکدیگر را متهم کنیم. در حال حاضر ما در داخل ایران باید یک جبهه متحد واحد باشیم در برابر کسانی که می‌خواهند به کشور ما و مردم ایران زور بگویند وخواست خودشان را تحمیل کنند. معتقدم که امروز زمان کشمکش‌های سیاسی و ایراد گرفتن از همدیگر نیست و همه همان‌گونه که مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی و همزبانی نامیدند، باید باید یک دل و یک زبان برای رسیدن به یک راه‌حلی که مورد حمایت رهبری باشد و منافع مردم را داشته باشد به سمت حل پرونده هسته‌ای و تحقق منافع ملی حرکت کنیم.
چقدر تا به امروز حس کردید که به عنوان مسوول تیم مذاکره‌کننده در داخل ایران با همدلی و همزبانی همراه شده‌اید؟
اکثریت مردم در این مدت به ما محبت کردند و دیگرانی هم که انتقاد داشته‌اند امیدوارم انتقادهای‌شان برای اصلاح بوده باشد.
فکر می‌کردید با این هجمه دلواپس و انتقاد مواجه شوید؟چرا که در دوره قبل حق نقد عملکرد تیم مذاکره‌کننده وجود نداشت اما در حال حاضر مشاهده می‌شود که عملکرد شخص جنابعالی وتیم مذاکره‌کننده خیلی سخاوتمندانه مورد نقد و نقادی قرار می‌گیرید.
پیش‌بینی می‌کردم که هر کسی برای حل پرونده هسته‌ای وارد این معرکه شود حتما با یک انتقادات وسیعی مواجه خواهد شد اما از برخی رفتارها تعجب می‌کنم.
از چه رفتارهایی؟
از بعضی حرف‌هایی که زده می‌شود. البته این تعجب نه به این دلیل که انتقاد به ماست بلکه به این دلیل که کمکی برای به دست آوردن منافع کشور نیست و حتی بعضی اوقات مواضع طرف مقابل را از سه بعد بسیار مهم گفتمانی، عملیاتی و مذاکراتی تقویت می‌کند. از اینکه کسی با نقدش بخواهد به ما کمک کند تا این پرونده ملی حل شود تعجب نمی‌کنم به این دلیل که بارها گفته‌ام هر مذاکره سیاسی‌ای برای رسیدن به تفاهم لاجرم مستلزم یک بده –بستان است. آن کسانی که دیدگاه مخالف دارند نرمش‌های ما را نشان می‌دهند و مورد نقد قرار می‌دهند، بدون آنکه توجه داشته باشند طرف مقابل هم نرمش‌های متعددی نشان داده است.
آقای دکتر تفاوت دلواپس و دلواپس‌نما از نگاه شما در چیست؟
من همه کسانی که عملکرد ما را نقد می‌کنند را بر اساس اصل برائت و حسن‌ظن کسانی می‌دانم که نگران آینده مملکت هستند وتنها ممکن است دیدگاه‌های‌شان با من فرق داشته باشد. البته امیدوارم که به خاطر دلایل سیاسی و ملاحظات جناحی، دلواپس و منتقد نشده باشند. خدا را شاهد می‌گیرم در تمامی دورانی که بنده مسوولیت مذاکرات را برعهده داشتم حتی یک لحظه ملاحظه سیاسی وارد معادلات ذهنی من نشده و حتی در مخیله من خطور نکرده که اقدام من چه منفعت سیاسی دارد یا ندارد. علتی هم که با این محکمی این حرف را می‌زنم این است که من خط سیاسی ندارم و وابسته به هیچ جناحی نیستم.
محمدجواد ظریف تا کجا حاضر است برای موفقیت ایران در عرصه معادلات جهانی هزینه بدهد؟
تا هر جایی که منافع ملی اقتضا بکند برای ایران و ایرانی هزینه می‌دهم. برای سربلندی کشور و عزت مردمم حاضرم جان بدهم.
اینکه در این یکی دو ماه اخیر یک روز محمدجواد ظریف با دکتر محمد مصدق مقایسه می‌شود و یک روز دیگر با برخورد ناصواب به دور از ادب در مجلس موجه می‌شود و صفت ناپسند خائن را به شما نسبت می‌دهند چه حسی پیدا می‌کنید؟
این حس را پیدا می‌کنم که این دنیا هیچ‌وقت یک جور باقی نمی‌ماند. ما هم از تجربه تاریخی و هم از کلام الهی که فرمود؛ «تلک الایام نداولها بین الناس» یاد گرفته‌ایم که دوران می‌گذرد. یک روز وضعیت به نفع شماست و روز دیگر جور دیگری است. من چون شش سال خانه‌نشینی را تحمل کردم و انواع و اقسام توهین‌ها را در این شش سال درباره روش و عملکردی که قبلا داشتم، به چشم دیده‌ام برایم خیلی این له و علیه اهمیتی ندارد. آنچه امروز برای من مهم است منافع ملی و خوشحالی مردم است.
اهل خسته شدن نیستید؟
چرا حتما به عنوان یک انسان خسته می‌شوم.
کجا بیشتر خسته می‌شوید در این دورانی که فشار کار روی‌تان زیاد بوده است؟
بیشتر از بحث‌هایی که در داخل بوده خسته شدم. اما بازهم تاکید می‌کنم این خستگی نه به دلیل اینکه مورد انتقاد قرار گرفته‌ام بلکه به این خاطر است که احساس می‌کردم ممکن است در این ستد نقد و پاسخ، صحبت‌هایی رد و بدل شود که در جهت منافع ملی نباشد و خدای ناکرده از سه بعدمذاکراتی، عملیاتی و گفتمانی به مخالفین جمهوری اسلامی کمک بکند.
آقای دکتر حس نکرده‌اید تا حالا بازجویی شده‌اید؟
بعضی اوقات دیگران این حس را داشته‌اند که من بازجویی شده‌ام.
دقیقا در مصاحبه تلویزیونی اخیرتان چنین حسی نداشتید؟
چرا، در همین مصاحبه برخی چنین حسی را داشتند و به من هم گفتند اما من خودم احساس کردم که در این مصاحبه یک فرصتی دارم تا همه موضوعات را برای مردم توضیح دهم. اگر دقت کرده باشید در آخر همین مصاحبه از مصاحبه‌کننده هم به این دلیل که سوال‌هایش را صادقانه مطرح کرد و اجازه داد من جواب‌هایم را بدهم و وسط پاسخ‌های من ندوید تشکر کردم. برای من این مهم بود که ایشان اجازه داد من حرف‌هایم را در این مصاحبه بزنم و مردم هم حرف‌هایم را بشنوند.
حس نکردید جزیی بودن سوالات در این مصاحبه بیش از آنکه به دنبال آگاه‌سازی افکار عمومی باشد درصدد کشف اسرار مذاکرات است؟ بی‌تردید جنابعالی به این مساله توجه دارید که اظهارات شما از سوی طرف‌های خارجی و سرویس‌های امنیتی‌شان مونیتور و رصد می‌شود.
حتما این احساس را همیشه داشته‌ام که مراقب باشیم تا به مذاکرات آسیبی وارد نشود ولی این مسوولیتی است که من باید قبول کنم. به همین دلیل هم در برخی موارد، هم خودم و هم همکارانم پذیرفته‌ایم که تحت فشار داخلی قرار بگیریم و مورد نقد باشیم اما وارد آنجاهایی که به مذاکره ضربه می‌زند، نشویم و نکات ضرر زننده به مذاکره را نگوییم. فکر می‌کنم تا حد قابل قبولی در این زمینه هم موفق بوده‌ایم.
مذاکرات هسته‌ای برای شما سخت‌تر بوده یا مذاکرات برای قطعنامه ۵٩٨؟
هر دو مذاکرات دشواری بود. البته اگر قطعنامه ۵٩٨ را با مذاکرات هسته‌ای مقایسه کنید، قطعنامه ۵٩٨ ما مشابه قطعنامه ١۶٩۶ است یعنی نخستین قطعنامه‌ای که تصویب شد. به این علت که هیچ تحریمی پیش از رسیدن به قطعنامه ۵٩٨ وجود نداشت. هیچ اقدامی برای اینکه ایران را به نقض قطعنامه‌های شورای امنیت متهم کنند، نبود. ما به صرف اینکه ۵٩٨ را پذیرفتیم و برای تثیبت آن شروع به مذاکره و اجرای آن کردیم، موضوع خاتمه یافته بود اما در حال حاضر ما شش قطعنامه علیه‌مان صادر شده که پنج قطعنامه از این شش قطعنامه، تحریمی هستند و برای لغو و ختم آنها نیاز به اقدام مجدد شورای امنیت است. برای همین است که وقتی ما برای قطعنامه ۵٩٨ مذاکره می‌کردیم نیاز به قطعنامه جدیدی نبود اما الان حتما باید یک قطعنامه جدید صادر شود تا این تحریم‌ها متوقف شود و این تفاوت ماهوی وضعیت بین قطعنامه ۵٩٨ و مذاکرات هسته‌ای است. من نمی‌خواهم بگویم ۵٩٨ راحت‌تر بود یا مذاکرات هسته‌ای دشوارتر. در ۵٩٨ قطعنامه با توجه به اینکه خود بنده در خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای دکتر ولایتی مسوولیت پیگیری برخی از بخش‌های مذاکره را در آن مقطع برعهده داشتم می‌دانم که قطعنامه ۵٩٨ هم کار دشواری بود چرا که شرایط سختی را داشتیم اما این پرونده هم شرایط ویژه‌ای دارد و از این جهت پرونده هسته‌ای ایران، یک مقداری از قطعنامه ۵٩٨ پیچیده‌تر است. به این جهت که ما نیاز به یک حرکت و قطعنامه جدید از سوی اعضای شورای امنیت داریم تا قطعنامه‌های تحریمی را‌ برداریم.
اگر به هر دلیل توافق جامع هسته‌ای به فرجام خوشی نرسد چه آینده‌ای را برای خود تصور می‌کنید؟
هر چه خدا بخواهد. از ابتدا که این مسوولیت را پذیرفتم بر اساس تکلیف و اصرار بود. علاقه‌ای به مسوولیت وزارت نداشتم. بر همین اساس چه مذاکرات به نتیجه برسد و چه به نتیجه نرسد هر چه که برای بنده ضروری باشد حاضرم در راستای خدمت به منافع ملی انجام دهم.
منبع: روزنامه اعتماد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر